۲۴ اردیبهشت ۱۳۸۸

...

دلم تنگ است برای آن خودِ دل‌نازکی که چشم‌هایش باز است و زندگی را با تمام وجود می‌بیند و سوزش‌های گاه و بی‌گاه بینی به یادش می‌آورد که زندگی همه این نیست!

دلم برای آن صدای گرمی تنگ است که هر شب آرام و مطمئن زمزمه می‌کند: "...اما، صبح دیگری در راه است."

دلم برای "بودن" تنگ شده.

۲ نظر:

علی سلطانی تهرانی گفت...

بلاگ اینگلیسیتو آپدیت کن دوست قدیمی!
علی سلطانی

دلشوره های من گفت...

دل من حالش بده..