پُر شده ام از دویدن های زیاد به دنبال کارهای گوناگون. از اتمام یک گزارش 40-50 صفحهای تا شرکت در جلسات هفتگی مختلف و تمرین های لااقل یک ساعت و نیمهی روزانهی ویولن. و همزمان پُرم از برنامههای تازه و ایدهی باز کردن سرفصلهای جدید برای یادگرفتن چیزهای نو! فقط اشکال کار غیرانتفاعی بودن اکثر این دویدنها است. نه البته به شیوهی مدارس غیرانتفاعی موجود در کشورمان! تازه برای بعضیهاشان باید دستی هم بدهم.
دو نگرانی داشتم این روزها که یکی به آپ نشدن اینجا مربوط بود و خدا را شکر مرتفع شد. دومی هم اگر به سادگی اولی رفع شود، عالیست... کسی حفاری، چاهکنی، چیزی نمیخواهد در خدمتش باشیم؟
دو نگرانی داشتم این روزها که یکی به آپ نشدن اینجا مربوط بود و خدا را شکر مرتفع شد. دومی هم اگر به سادگی اولی رفع شود، عالیست... کسی حفاری، چاهکنی، چیزی نمیخواهد در خدمتش باشیم؟
۱ نظر:
سلام روزبه جونم خوبي؟؟ بابا من كوزتم تو چرا اين همه كار ريخته رو سرت؟؟ البته ميدونم كه اگه سرت خلوت باشه حتماً حال منو ميپرسي و اين بي خبري به خاطر شلوغيه سرته! نه؟؟ گزارش 40-50 صفحه ايت ديگه چيه؟و خوش به حالت با اين اراده تمرين روزانه ويولن منكه سه تارم رو تو خواب هم نميبينم كه راه بيفته!!! يه وقتي هم بده ببينيمت دلم برات تنگ شده
ارسال یک نظر