یک هفتهای هست که هستم. دست و دلم به نوشتن نمیرود ولی. شاید حدود یک ماه ننوشتن در فضای مجازی کمی عادت زیاد نوشتن را از سرم پرانده. مانده هنوز تا دوباره راه بیافتم. سفر بدی نبود. نرسیدم خیلی دمشق را ببینم. همان یک صبح تا ظهر البته دید مختصری داد. ماشینهای رنگارنگ و مدرن وارداتی دمشق را که کنار بگذاری و حجاب اجباری و حضور پررنگ پلیس در خیابانهای تهران را هم فراموش کنی، در مقام مقایسه پایتخت کشورمان زیباتر است و تمیزتر به نظرم.
شاید بعدتر بیشتر توضیح دادم از کشوری که علاقه مردمانش به احمدینژاد بیش از حد تصور است و از ایران به خاطر سالها تامین نفت کشورشان ممنونند. نمکدان نمیشکنند لااقل در برخورد با ایرانیها...
شاید بعدتر بیشتر توضیح دادم از کشوری که علاقه مردمانش به احمدینژاد بیش از حد تصور است و از ایران به خاطر سالها تامین نفت کشورشان ممنونند. نمکدان نمیشکنند لااقل در برخورد با ایرانیها...
۲ نظر:
خوبه که بالاخره یه چیزی نوشتی رفیق
خوب و خوش باشی
چه جالب. كنجكاو شدم كه بيشتر بدونم! خوب حالا كي برامون تعريف مي كني؟
ارسال یک نظر