۲۹ شهریور ۱۳۸۸

شبانه

آن قطره های نرم که بیاید،

پسرک دلتنگی­هایش را می شوید،

آرام­ آرام در پیاده روهای شبانه قدم می زند،

و زمزمه می کند:

"برای تصاحب رویای ماه، به تو فکر می کنم..."*


*از شهریار قنبری

۴ نظر:

سلام به ناممکن گفت...

سلام ...
خوبی جوون ؟

ناشناس گفت...

سلام.. من آدرس ایمیلتون رو نتونستم تو وبلاگ پیدا کنم.. میشه لطفا اینجا بگذارید؟

Roozbeh گفت...

roozmir@gmail.com

کوچه نادری گفت...

پس چرا قطره ها نمی آیند، دخترک هم در آرزوی شستن دلتنگی هایش پیر شد...