۵ آذر ۱۳۸۶

آرام

چند بار سی‌‌دی را می‌گذارم در پلِیر داخل ماشین و نمی‌خواندش. از بس گوش داده‌ام پر از خَش شده ...
جاده که ارتفاع می‌گیرد، درست هنگام گذشتن از شیب نسبتاً تند خیابانِ پردرخت، پدیدار شدنِ قُرص روشنش عجیب زیباست...
ناگهان شروع می‌کند به خواندن:
"رو سر بنه به بالین
تنها مرا رها کن...*"

*از آلبوم آخرین غزل رومی

هیچ نظری موجود نیست: