۲۸ بهمن ۱۳۸۵

تبعیض

وقتی در پست قبلی، برای دوستانم در پیش برد اهداف انسانیشان آرزوی موفقیت کردم و آن گاه که از امیدواریم برای صرف فعل موفقیت در اول شخص جمع نوشتم، از امیدهای واقعیم حرف می زدم. برای همین هم بود که بخش عمده آن مقاله، در مورد جا انداختن این موضوع بود که مردان هم ضربه های بزرگی می خورند از رواج مناسبات مردسالارانه در جامعه. اما هنگامی که از مکالمات رد و بدل شده در دومین جلسه تدوین منشور زنان در مورد حضور یا عدم حضور مردان با خبر می شوم، می فهمم که تلقی هایمان بسیار فاصلا دارد با چیزی که بتوان مشترکش خواند! وقتی بیشینه فعالان یک حرکت اجتماعی، این گونه بر مرزبندی با هم نوعانشان تاکید می کنند و اصرار دارند که بخش هایی از یک جنبش مشترک تنها از آن خودشان است، اگر پایه های استدلالیت سست باشد و یا اطمینان نداشته باشی بر مسیری که در آن گام نهاده ای، ممکن است بر غلط خواندن کلیشه های جنسیتی و نادرست فرض کردن مرزبندی های مرسوم هم شک کنی! می گویند در مسیر ایجاد تغییر در هر روند نادرستی، مشیی موفق است که در حرکتی تدریجی معاند را به مخالف، و مخالف را به موافق بدل کند. بعید می دانم مسیر اختیار شده توسط دوستانم این گونه به آینده نظر داشته باشد...

از آرزوهای دوگانه نوشتار قبل، قسمت دوم را برای خود نگاه می دارم و بخش اول را دوباره تقدیمشان می کنم. پیروز باشید دوستان من که هدفتان، هدف ما نیز هست و اصلا در تلاش برای رسیدن به جامعه ای برابر، صحبت از شما و ما، معنایش را از دست می دهد. کاش همه مان این را درک کنیم!

۱۳ نظر:

نسرین گفت...

آه! چه میشه کرد؟

Unknown گفت...

اين طرز تفكر ريشه در سالها نه بلكه قرنها تبعيض عليه زنهاست كه ياعث ميشه خودي و غير خودي رو در بعضي حيطه هاي جنبش زنان وارد كنند كه از نظر مردهاي معتقد واقعي به اين جنب شمنصفانه نياد براي زناني كه يك دنيا ( تمام دورانها) تحت ظلم و بيعدالتي ( چه جسمي چه روحي و ...) قرارگرفتند سخته كه ببينن و البته باور كنند كه دارن از همون جبهه حمايت ميشن .
شايد وجود 1،100 ، يا 1000 مرد ثابت قدم در راه دفاع از حقوق زنان بتونه اين تفكر ريشه دارو سست كنه و به زنها اين اطمينان رو بده كه مردها هم ميتونن مدافع واقعي حقوق زنان باشن !!! و بخاطر اين طرز تفكر هست كه زنها ( حتي روشنفكرهاي جنبش و ريشه دارها) سعي ميكنند مردهارو ( حتي معتقدين به حقوق زنان ) در بعضي از قسمتهاي اين جنبش كه به زعم خودشون خيلي زنانه ميبينند وارد نكنند تا مبادا دوبره دچار همان معضلات بشن و تغيير اين طرز تفكر شايد خيلي سخت باشه كه حتما هم هست
ولي... هزار كوه گرت سد ره شوند برو
هزار ره گرت از پا درافكنند بايست

Unknown گفت...

راستي يادم رفت بگم چقد شبيه نيمايي تو يا بهتره بگم چقد نيما شبيه تو خوشم اومد از نيماتون بامزه است !!

ناشناس گفت...

حق با شما است. متاسفانه آدم نا اميد مي‌شود از اين برخورد ها .

Roozbeh گفت...

نا امیدی ندارد حمید رضا ی عزیز. باید ماند، حرف زد، استدلال کرد، هدف را شناخت، پیش رفت و خود را ثابت کرد! انکار نمی کنم تزریق حس کمرنگ ناامیدی را به وجودم اما باید زود پس زد این غلبه های مقطعی احساس را و به هدفی مشترک فکر کرد

ناشناس گفت...

آقا به خدا سوء تفاهم شده است
(این یه مصرع از سارا بود اینجا به کارم اومد)
مایلم درباره ی این مسئله مفصل باهات حرف بزنم روزبه جان

Roozbeh گفت...

:) من هم همین طور ساقی عزیز
اصلا یکی از مشکلات همین حرف نزدن هاو بحث نکردن هاست که سبب شده نوع نگاه هامان این قدر متفاوت باشد به کاری مشترک

papillon گفت...

سلام،
مقاله اتان را خواندم.
گشتم اما نشانه اي، متني و گزارشي از اين گفتگوها و گويندگانش پيدا نكردم.
ممكن است اگر درجايي نوشته شده آنرا به من نشان دهيد؟

papillon گفت...

آه. من اينجام: http://thepapillon.blogspot.com/

Roozbeh گفت...

سلام دوست من و ممنون از توجهت به بحث منشور زنان
اگر منظورت از گفتگوها، سخنان رد و بدل شده بین فعالان زنان حاضر در جلسه دوم تدوین منشور است، در مقاله چیز پیدا نمی کنی. اصلا آن مقاله برای این نوشته شد که روی آن گفتگوها که اجازه نداشتم در آن ها وارد شوم، تاثیر بگذارد که نتوانسته انگار!
فکر می کنم همین روزها متن آن سخنان را در سایت میدان بتوان خواند. البته نمی دانم چقدر کامل می نویسند و چقدر نه!

papillon گفت...

دليل توجه من بويژه براي اينه كه بتونم ديد بهتري از كمپين و يا بخشي از جنبش زنان داشته باشم. حواسم به سايت خواهد بود.
متشكرم از پاسخت.

ناشناس گفت...

من فقط نمی فهمم اگه مردها رو پشت در بذاریم بعد واسه برابری با چی تلاش کنیم ؟

ناشناس گفت...

البته اینم اضافه کنم که از موضوع خاصی که درباره اش نوشتید اطلاعی ندارم .نمی دونم حق با شماست یا سوء تفاهمه . نظر کلی دادم .