۷ خرداد ۱۳۸۶

نسلی که ماییم

پیاده روی های شبانه این روزها بدل شده به یکی از تفریح های زندگیم

را که روشن کنم،MP3 Player

می توانم ساعت ها پیاده روها را گز کنم و در سرخوشی عمیقی غرق شوم.

در لحظه هایی که دست ها را در جیب فرو می برم و ملودی آشنا را با خود زمزمه می کنم،

با تمام جهان در صلحم انگار

آرامش عجیبی می دهد این خلوت های پر از موسیقی

تجربه اش را توصیه می کنم اگر به دنبال دلخوشی های کوچک زندگی هستید.


دیشب،

پل نیایش را که از سمت میدان کاج پایین می آمدم،

در میانه ی عبور پر شتاب ماشین ها و نور چراغ های چشمک زن،

نوبت به ترانه آشنایی رسید که کم نبوده خاطره سازی هایش برایم

وقتی که حال و روز جوانی ها و دغدغه های کوچک و بزرگمان را شرح می دهد

از:

"می نویسم شکل خنده

می نویسم شکل فریاد

می نویسم از پرنده

تو بخون نوشته بر باد

رنگ بارون

رنگ دریا

پاییز و بهاری ایران

واسه خاک تو می میرم

روز و روزگاری ایران..."

تا

"مثل سرگیجه فصلی

عشقای اردیبهشتی

ما همینیم که می بینی

بچه های کوچه پشتی

ما یه نسل نیمه عاشق

ما یه نسل نیمه فریاد

ما یه نسل دل سپرده

آشیونه رفته بر باد"

احتمالا اجرای خوب امید عراقی و گروهش، بهترین نسخه از ترانه چلچراغ است که آن را از این دوست عزیز داریم.

دستشان درد نکند که هنوز هم حاصل کارشان برایم مملو از انرژی است و امید.

این روزها که بحث تاثیرگذارها در وبلاگستان داغ است، دلم نیامد از مجله دوست داشتنی ای که نوشتن را برایم تبدیل به عادتی همیشگی کرد، چیزی نگویم. خیلی چیزها را از حضورهای کوتاهم در حلقه صمیمی چلچراغی ها یاد گرفتم. خیلی.

ببخشید که بی دعوت گفتم!


پی نوشت:

بعد از نوشتن این پست، یاد دیالوگ بهناز جعفری و رضا کیانیان در "خانه ای روی آب" بهمن فرمان آرا افتادم. آن جا که صحبت از بر آب بودن خانه های این نسل بود. واقعا این طور است به نظرتان؟

۲ نظر:

Unknown گفت...

سلام چند وقتيه غير از ... هات خبري ازت نيست زنده اي خوبي ؟؟؟

BānØØЎê ĢĦām گفت...

من اين آهنگ رو ميخوام چطوري mp3 رو گير بيارم ؟