۲۶ اردیبهشت ۱۳۸۶

خوب

چشم های خواب آلود را با لذت باز می کنم

نوارهای نور از همان یک نیمه بازِ پرده داخل آمده

زنگ موبایل آرام آرام زیاد می شود

می گذارم بخواند و موسیقی نه چندان سنگینش اتاق را پر کند

"تو با منی

هر جا برم..."

نیمه دیگر پرده را کنار می زنم

چه خوب است که پنجره این قدر بزرگ است و اتاق این قدر آبی

دکمه Power را فشار می دهم

باید بنویسم

باید ثبت شوند

لحظه های پر نور زندگی

هیچ نظری موجود نیست: