"نه!
نه!
من از تو در خود تصویری بیزوال نخواهم آفرید:
چرا که عشق نیز، چون خواستن
ـ گوهرِ گرامیی جان وجهان ـ
گزندپذیر است؛..."
این گونه عاشقی کردن را بیشتر از هر چیز دیگری در زندگی دوست دارم.
زیبا نیست به نظرتان؟ همهاش، یکسره حقیقی است و سرشار از لذت واقعیِ بودن.
شعر از: اسماعیل خوئی، غزلواره 22، زین سایهسارِ پُربرگ
۲ نظر:
حوصلم نمي ياد اسممو بنويسم
حوصله كامنت گذاشتنم هم نميياد ولي .
وقتي صداي لرزنده از هوس!!! كسي كه دوستش داري رو از پشت تلفن ميشنوي كه تو رو به يه قدم زدن ساده دعوت ميكنه تازه اون موقع هست كه به تلخي باور ميكني كه نه عشقي هست نه مهري هست نه دلي ولي ميتوني بهش بگي ؟؟ قبول ميكنه ؟؟ اونوقت تو موندي و يه روح لت و پار و يه آدمي كه تو مسئول اذيت كردنشي
khobe khob
ارسال یک نظر