۲۴ اسفند ۱۳۸۵

کنشگران

امروز صبح وقتی با يکی از دوستان صحبت می کردم، از لزوم بيرون آمدن از اين افسردگی فراگير می گفتم و اين که بايد زودتر وارد مرحله خودسازی و مسلط شدن به خود شد و در زمانی نزديک شروع کرد به ادامه فعاليت هايی که در اين روزهای تاريک متوقف مانده. خودم هم کم و بيش همين طور بودم و سعی داشتم از فضای دلسردی پس از بازداشت های دوستان فاصله بگيرم و تلاش می کردم برای فکر کردن به راه های موجود و ادامه مسير. اما ناگهان اين خبر دوباره سبب شد دچار همان آشفتگی ها شوم و به هم بريزم! اصلا دليل اين فشارهای ناگهانی آخر سال را به نهادهای مدنی و سازمان های غير دولتی درک نمی کنم. انگار کار از برخورد با جنبش زنان فراتر رفته و حکومت ريشه سازمان های غير دولتی را نشان رفته است! فعالان اجتماعی و تلاشگران ايجاد توسعه پايدار در کشور روزهای سختی را می گذرانند. در روزهايی که تهديدهای خارجی در حال قوت گرفتن است، عقلانيت حداقلی هم از تصميم گيرندگان سلب شده انگار و بيش از پيش کشور را دچار بحران می کنند!
به چه قيمتی؟

هیچ نظری موجود نیست: